به اعتقاد تعدادی از محققان، آدم فاناتیک کسی است که باور خود را حقیقت مطلق می پندارد و به این دلیل نمی تواند آنرا تغییر دهد و یا اهمیت کمتری برای آن قائل شود شما اگر در کف دست خودتان شیئی قرار داده و دستتان را به صورت مشت گره کرده در آورید به دلیل بسته بودن کف دست نمی توان آن شیئ مورد نظر را تغییر داد و یا چیزی بر آن افزود در واقع ذهن آدم فاناتیک هم مانند مشت گره شده عمل می نماید.
به اعتقاد تعدادی از محققان، آدم فاناتیک کسی است که باور خود را حقیقت مطلق می پندارد و به این دلیل نمی تواند آنرا تغییر دهد و یا اهمیت کمتری برای آن قائل شود شما اگر در کف دست خودتان شیئی قرار داده و دستتان را به صورت مشت گره کرده در آورید به دلیل بسته بودن کف دست نمی توان آن شیئ مورد نظر را تغییر داد و یا چیزی بر آن افزود در واقع ذهن آدم فاناتیک هم مانند مشت گره شده عمل می نماید. آدمهای فاناتیک اغلب تجلی باور خود را در وجود افراد معین جستجو می کنند به این دلیل است شخصیت پرستی معلول فاناتیسم فکری است در هر کجا و هر زمان اگر اندیشه ای حقیقت مطلق پنداشته شود به موازات آن فرشتگانی هم کشف خواهند شد که این حقیقت مطلق را نمایندگی می کنند و اگر کسانی پیدا شوند که این فرشتگان را زیر سئوال ببرند در نظر آدمهای فاناتیک جزو دیوان محسوب خواهند شد بنابراین آنان بجای جهل وعلم به وجود دیو و فرشته اعتقاد دارند ما مصداق بارز این گفته ها را در اعمال پهلوی پرستان مشاهده می کنیم هر کسی هر چند با رتبه ی علمی بالا به خود اجازه دهد که جرائم جنایی و مالی خاندان پهلوی را مورد بررسی قرار دهد در نظر پهلوی پرستان توطئه ی مشترک حزب توده، جمهوری اسلامی، پان ترکها، پان عربها وغیره بحساب می آید و گناهی نابخشودنی است.
می گویند از کوزه همان تراود که در اوست اغلب افراد با نقل این ضرب المثل می خواهند خاطر نشان کنند که انسانها بر اساس خواسته ها و آرزوهای ما عمل نمی کنند بلکه بر اساس ماهیت درونی رفتار می نمایند اما فرد شخصیت پرست گفته های فرد مورد پرستش خود را آنچنانکه هستند نمی شنود و اعمال او را آنچنانکه هستند نمی بیند بلکه در عالم خیال براساس خواسته های خود، فردی ایده آل برای خود خلق کرده و به ستایش وی می پردازد شخصیت پرستی در این حد نوعی خرافه پرستی است یعنی فردی را دارای خصویاتی نشان دادن که آن فرد دارای آن خصوصیات نیست و در عین حال پرستیدن این خصوصیات خیالی، اگر شخصیت پرستی ازاین حد تجاوز کند و فرد شخصیت پرست به خود ویا دیگران خسارت مالی و جانی به وجود آورد در اینصورت نوعی بیماری روانی محسوب میشود و فرد بیمار نیاز به کمک حرفه ای دارد برای مثال در کشورهی اروپایی اعضای بعضی از سکتهای مذهبی و عقیدتی تا جایی پیش می روند که به فرمان رهبر سکت دست به خودکشی دستجمعی می زنند متاسفانه در ایران نیز شخصیت پرستی شکل بیمار گونه ای به خود گرفته است و تا به امروز انسانهای بسیاری قربانی این بیماری هولناک شده اند برای مثال بعد از انقلاب اسلامی در ایران کسانی که حکومت اسلامی را خیر مطلق می شمردند تجلی این حکومت را در وجود آیت الله خمینی یافتند بنابراین آیت الله خمینی نماینده ی امام زمان به روی کره ی زمین لقب گرفت حتی بعضی از افراد مانند فخرالدین حجازی تا آنجا پیش رفتند که او را خود امام زمان می پنداشتند نتیجه ی اینگونه شخصیت پرستی بیمار گونه آن شد که خمینی خودرا مافوق انسان و قانون بحساب می آورد و بدون اینکه از طرف مرجعی مورد باز خواست قرار گیرد در تابستان سال ٦٧ فرمان قتل عام زندانیان سیاسی را صادر کرد و در مدت کوتاهی هزاران زندانی سیاسی به جوخه های اعدام سپرده شدند پهلوی پرستان هم در زمان حکومت خاندان پهلوی آنان را انسانهایی خدا گونه نشان می دادند برای مثال در رسانه های گروهی از شعار «چو فرمان یزدان چو فرمان شاه» به وفور استفاده می شد در نتیجه محمد رضا پهلوی در مافوق انسان بودن خود تردیدی نداشت او در مصاحبه ای که در سال ١٩٧٣ با اوریانا فالاچی انجام داده چنین می گوید « همه میدانند که الهاماتی به من شده است. من حتی این را در زندگینامهام نوشتهام. در کودکی دو بار به من الهام شده است. یک بار پنج سالگی و بار دوم در شش سالگی. در نخستین بار من حضرت قائم را دیدم که بنابر مذهب ما غایب شده است تا روزی بازگردد و جهان را نجات دهد. در آن روز من دچار یک حادثه شدم و روی یک صخره افتادم. و این بود که مرا نجات داد. او خود را میان من و صخره جا داد. من این را میدانم زیرا او را دیدهام. نه در رویا، در واقعیت، واقعیت مادی، میفهمید؟ من او را دیدم، همین. کسی که همراهم بود او را ندید. و کسی جز من نمیبایستی او را ببیند. » بدیهی است آدمی با این طرز تفکر خود را مافوق انسان و قانون می داند و نمی توان بر اعمال او نظارت قانونی داشت بنابر این جای تعجب وجود ندارد که بعد از سرنگونی حکومت ملی در آذربایجان به رهبری سید جعفر پیشه وری بیش از ٣٠ هزار نفر از اهالی آذربایجان به فرمان او قتل عام شدند و او هرگز بخاطر این عمل جنایتکارانه مورد پیگرد قانونی واقع نشد در واقع شخصیت پرستی و اعتقاد به دیو و فرشته در حوزه ی سیاست باعث شده است ایران در وضعیت اسفناکی قرار گیرد بعد از پیروزی انقلاب اسلامی طراحان نظم سیاسی جدید بر این باور بودند که محمد رضا شاه آدم بدی بود و چون او در راس قدرت سیاسی قرار داشت به این دلیل ایران گرفتار نابسامانیهای اقتصادی، سیاسی وفرهنگی شده است اما آیت الله خمینی و بطور کل مراجع تقلید آدمهای خوبی هستند اگر آنان در راس قدرت سیاسی باشند همه ی مشکلات سیاسی حل خواهد شد چنانکه می بینیم در این طرز تفکر شخصیت پرستی و اعتقاد به دیو و فرشته خود را آشکارا به نمایش می گذارد.
می گویند عمر انسان کوتاه است و انسان نمی تواند همه چیز را از تجارب خود بیاموزد باید که از تجارب دیگران نیز پند بگیرد اگر ما از تجارب تلخ خود و از تجارب موفق کشورهای غربی قابلیت درس گرفتن داشته باشیم به این نتیجه خواهیم رسید فقط به کمک علم و تکنولوژی می توان از چنبر مشکلات بیرون رفت اگر این نتیجه گیری را بپذیریم بهتر است بجای شخصیت پرستی، شیوه ی اداره ی علمی جامعه را بیاموزیم منتسکیو می گوید اگر می خواهید بدانید چقدر نادان هستید کافی است کتاب بخوانید.